- توضیحات
- مشخصات کالا
- نظرات کاربران
کارم داشتی سوت بزن!
توضیحات
یک روز عصر بعد از خرید، وقتی خانم و آقای پرز خواستند بچهشان را از توی چرخدستی دربیاورند، نتوانستند. گیر کرده بود. خیلی باهاش کلنجار رفتند. بعدش صندوقدارها تلاش کردند بچه را بیرون بکشند و بعد هم مسئولان قفسهها، سه تا از مشتریها، خانم مدیر، آتشنشانها و دیگران. اما هیچجوره نمیشد از توی چرخدستی درش بیاورند. خانمِ مدیر فروشگاه گفت: «مجبور است از این به بعد توی چرخدستی زندگی کند.»
و از آن روز به بعد، میم تبدیل شد به... پسرکِ چرخدستی.