- توضیحات
- مشخصات کالا
- نظرات کاربران
یک پسر سرباز دهه هشتادی جنوب شهری که از پادگان فرار کرده خبر ازدواج دختری که دوستش داشته را می شنود و تصمیم می گیرد هرطور شده خودش را به مجلس دختر برساند تا هدیه ازدواجش را به او بدهد. او دو روز با هدفی که دارد در تهران در حال گشت و گذار است. نویسنده با زبان کوچه بازاری و ادبیاتی که برای روایتش در نظر گرفته به خوبی با خواننده ارتباط برقرار کرده است. داستان فلش بک های زیادی دارد و پر است از خاطره بازی و گشت و گذار در تهران.
ملت قبراق طور با کوله پشتی و با توم و این داستان ها می اومدن از کنارم رد می شدن و یه مه کودتا از دم قهوه خونه اون بالا داشت می اومد پایین و من عینهو گونی سیب زمینی و لو شده بودم اون کنار گل و گردنم رو ماساژ می دادم.الان که فکر می کنم یه جور هایی تنها چیز نکبت اون جا من بودم.عین یه جوش قلوه ای بودم که عدل رو دماغ مرلین مونرو دراومده باشه. - از متن کتاب -